جدول جو
جدول جو

معنی منقاد کردن - جستجوی لغت در جدول جو

منقاد کردن
مطیع ساختن، فرمان بردار کردن، رام کردن، تسلیم کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنیاد کردن
تصویر بنیاد کردن
بنا کردن، شالوده ریختن، آغاز کردن، دست به کاری زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میعاد کردن
تصویر میعاد کردن
وعده کردن: (به... مرو شاهجان... حامی نشانده بودند با سلاح و میعاد کرده که نیم شب هنگام مناجات حاضر شوند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنیاد کردن
تصویر بنیاد کردن
تاسیس کردن، شالوده ریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
عیب گرفتن، نقد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منادی کردن
تصویر منادی کردن
ندا کردن آواز دادن: (و هفت روز منادی همی کنند که بعد از این هر که ستم کند یا توبره کاهی یا مرغی یا دسته ای تره به بیداد از کس بستاند یا متظلمی بدرگاه آید با آن کس همین کنند) (سیاست نامه. چا. اقبال 43)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منجمد کردن
تصویر منجمد کردن
افسرتن افسردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منادا کردن
تصویر منادا کردن
آواز دادن بانگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقرض کردن
تصویر منقرض کردن
بر انداختن از بین بردن نابود کردن: (نادر شاه سلسله افاغنه را در ایران منقرض کرد)
فرهنگ لغت هوشیار
برپا کردن، سفت کردن زفت کردن، بستن بستن (عهد و پیمان و غیره)، سفت کردن (مایع)، بر پاکردن (جشن و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متقاعد کردن
تصویر متقاعد کردن
باوراندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
خرده گیری، خرده گرفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منعقد کردن
تصویر منعقد کردن
بستن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
Censure, Criticize, Critique, Slate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متقاعد کردن
تصویر متقاعد کردن
Persuade
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منجمد کردن
تصویر منجمد کردن
Freeze
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منجمد کردن
تصویر منجمد کردن
einfrieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
krytykować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
censurar, criticar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منجمد کردن
تصویر منجمد کردن
invriezen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متقاعد کردن
تصویر متقاعد کردن
overreden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از منجمد کردن
تصویر منجمد کردن
заморожувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متقاعد کردن
تصویر متقاعد کردن
переконувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منجمد کردن
تصویر منجمد کردن
congelar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منجمد کردن
تصویر منجمد کردن
замораживать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متقاعد کردن
تصویر متقاعد کردن
убеждать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
засуджувати , критикувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منجمد کردن
تصویر منجمد کردن
zamrażać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متقاعد کردن
تصویر متقاعد کردن
przekonywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متقاعد کردن
تصویر متقاعد کردن
überzeugen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
tadeln, kritisieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
осуждать , критиковать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متقاعد کردن
تصویر متقاعد کردن
persuadir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
censurare, criticare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی